ستاره باران جواب کدام سلامي
به آفتاب
از دريچه ي تاريک ؟
کلام از نگاه تو شکل مي بندد
خوشا نظر بازيا که تو آغاز مي کني !
پس پشت مردمکان ات
فرياد کدام زنداني ست
که آزادي را
به لبان برآماسيده
گل ِ سرخي پرتاب مي کند ؟
ورنه
اين ستاره بازي
حاشا
چيزي بدهکار آفتاب نيست !
نگاه از صداي تو ايمن مي شود
چه مؤمنانه نام مرا آواز مي کني !
و دل ات
کبوتر آشتي ست
در خون تپيده
به بام تلخ
با اين همه
چه بالا
چه بلند
پرواز مي کني !
احمد شاملو
نظرات شما عزیزان:
|